تعداد نظرات
0 دیدگاه
تعداد لایک
38 پسندیدن
تاریخ انتشار
چهارشنبه ۲۹ دی ۱۴۰۰
بازدید
11,733 نفر
احساس یا سُهِش[۱][۲][۳] در لغت، به معنی دریافتن، آگاه شدن و درک چیزی با یکی از حواس و در روان شناسی، بازتاب ذهنی تأثیرات مادی (فیزیکی) است که شالودهٔ همهٔ ادراکات به شمار میرود.
این کلمه برای اولین بار در زبان انگلیسی برای توصیف احساس فیزیکی لمس یا از طریق تجربه یا ادراک مورد استفاده قرار گرفت. به طور کلی در لاتین احساس به معنای احساس شنیدن یا بوییدن است. در روانشناسی این کلمه معمولاً برای آگاهی ذهنی تجربه از احساسات بهکار میرود.[۴]
احساسات
همچنین میتوان احساسات را زبان بدن نیز به شمار آورد؛ به این معنی که احساس چیزی ست که در بدن اتفاق میافتد و فکر را میتوان زبان مغز دانست. شما حتی میتوانید با فکر کردن به یک موقعیت احساسی آن را در بدن خود بدون تجربه واقعی آن پدید آورید. مثلاً فردی با شنیدن کلمه ازدواج به یاد خاطرات طلاق میافتد و درکی منفی و به طبع آن احساس خشم، غم و حالتی از عصبانیت یا گریه کردن و... به او دست میدهد.
اما شخص دیگری با شنیدن کلمه ازدواج به یاد شریک زندگی و همسری که هنوز در کنار وی هست میافتد و خاطرات خوش و روزهای سفر و احساساتی خوش مانند تعالی، شادی و امید را در ذهن و بدنش تداعی میکند.
برای رهایی از احساسات منفی، استرسزا و احساساتی مثل افسردگی نیاز است که بر این احساسات اشراف کامل داشت، آنها را شناسایی و نامگذاری کرد، به ماهیت آنها پی برد، از طریق صحبت کردن درباره آنها با شخص مورد اعتماد و یا دوست صمیمی یا برای افراد مذهبی از طریق راز و نیاز و ... از قدرت آنها کاست.
همچنین میتوان از طریق مراقبه، مدیتیشن و تصویرسازی ذهنی این احساسات را مشاهده کرد و به ورای آنها قدم گذاشت و از شر احساسات منفی رها شد. وادی احساسات وادی پیچیدهای است و گاهی ما با یک موسیقی احساس خود را بیان میکنیم و گاهی با نوعی رانندگی و...
بهترین راه شناخت احساسات و رهایی از احساسات منفی شناخت فردی و دروننگری و مراقبه میباشد.
محتویات
۱ احساسات
۲ جستارهای وابسته
۳ منابع
۴ پیوند به بیرون
احساسات
احساس، نخستین گامی است که باید پس از بیرون آمدن از قلمرو جسم (بدن) و ماده در عالم مجرد نفسانی برداشت. دیگر نفسانیّات از دگرگونی احساس یا آمیختگی با آن پدید می آیند.[۵] احساس همواره با مادّیات و عوامل جسمانی که عملاً پیشنیاز آن بهشمار میروند، سروکار دارد بنابراین هر احساس، نیازمند دو مؤلفه است: یکی تحریک بیرونی و دیگری اثر پذیری جسمی (عضوی).[۶]
حتی مراتب ضعیف و گنگ و مبهم آن در بیذوقترین افراد نیز وجود دارد. تقریباً محال است شخصی از لحاظ فکری و جسمی در سلامت بهسر برد و دستخوش احساسات مختلف و متناوب نگردد[۷]
از اوایل سدهٔ بیستم میلادی بسیاری از شاعران و نویسندگان، آزادانه از مفاهیم روانشناسی احساس و فرایندهای احساسگرا -بهویژه آنهایی که فروید، معرفشان بودهاست- سود جستند تا در نهایت به هدف مشترکشان که همانا تأثیرگذارتر کردن آثارشان بوده است، دست یابند
ارائه شده توسط : حسین ایزدی
در وب سایت : پرشین جم