تعداد نظرات
5 دیدگاه
تعداد لایک
253 پسندیدن
تاریخ انتشار
سه شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۹
بازدید
24,923 نفر
انشای اول:
مقدمه : اکثر مردم روستاهای ایران با کار کردن روی زمین های کشاورزی کسب درآمد می کنند . در روستا زن و مرد در کار کشاورزی به همدیگر کمک می کنند .
متن انشا :
مردم روستایی خانه هایشان را با سنگ و خشت در دل طبیعت می سازند . پنجره
های خانه های روستایی از هر طرف رو به طبیعت زیبا باز می شود و هوای پاکیزه
ی طبیعت داخل خانه های روستایی جریان پیدا می کند .
از پنجره ی خانه
ها مناظر شگفت انگیز طبیعت شامل کوه ، درخت و کشتزارها قابل دیدن است . در
روستاها اثری از ترافیک و آلودگی هوا نیست و مردم هوای پاک را تنفس می کنند
.
مردها
در روستا روی زمین های کشاورزی کار می کنند و زن ها نیز به مردها در
کارشان کمک می کنند . مردها با بیل زمین را شخم می زنند و آن را برای بذر
پاشیدن آماده می کنند و زن ها هم ، بذرها را پخش می کنند و در مواقع مناسب
زمین های کشاورزی را با استفاده از سطل های دسته دار آبیاری می کنند . بعد
از روییدن محصولات زن ها به مردها در برداشت محصول کمک می کنند .
انشای دوم:
مقدمه:درشهرستانهاو روستاهای کشورعزیزمان ایران که دارای اب و هوای مناسب است ،مردم به کارکشت و کاردرمزارع و زمین های کشاورزی مشغول می باشند.
متن انشا: انچه درتصویرزیرمی بینیم شامل یک خانه ی روستایی باصفا که با سنگ و کلوخه ساخته شده است به همراه پنجره ایی چوبی که رو به مناظرو کوه و درختان زیبا که مطمعنآدارای اب وهوای بسیارپاک و مناسب می باشد باز می شود،به همراه دختران و پسران که باهمکاری و یاری یکدیگردرحال کارو کمک به یکدیگرهستندوبادقت و علاقه ی زیاد مشغول کشت محصولات خوددرزمین زراعی خودمی باشند.پسران که از قدرت بدنی بالاتری برخوردارهستند،درحال شخم زدن زمین می باشندودختران بادست های کوچک و لطیفشان مشغول ابیاری وکاشت محصولات بانظم و ترتیب در زمین هستند.تادرنهایت بتوانند به خوبی و خوشی محصولات زحمت کشیده ی خودرا برداشت نمونده وبافروش و مصرف ان زندگی روزمره ی خودرا بگذرانند تا به پدرو مادرخود کمکی هر چند کوچک کرده باشند و لبخندی زیبا بر لبهایشان نقش ببندد.
نتیجه گیری:
دراین تصویرزیبا ما به خوبی متوجه می شویم که کارگروهی و مشترک بسیار خوشایند و لذت بخش است ومانیز باید با کارهای گروهی همراه با دوستان که به ما حال خوبی را القتا می دهنددرمسیر پیشرفت و ابادانی کشورمان قدم برداریم تا نقشی هرچند کوچک در جامعه ایفا کنیم
لطفا با ارسال نظرات ارزشمند خود باعث پیشرفت ما شوید..!
انشا درباره روستا کلاس هشتم با مقدمه بدنه نتیجه
انشاگرام
انشا پاییز فصل هزار رنگ انشا درباره ی فصل پاییز انشا درباره پاییز کلاس هفتم با مقدمه انشا در مورد پاییز هفتم انشا در مورد پاییز با مقدمه بدنه و نتیجه انشا درمورد فصل پاییز همراه با بند مقدمه بندهای بدنه بدنه نتیجه انشا درباره پاییز در روستا انشای ادبی در مورد پاییز
پاییز جلوه ای از زیبایی آفرینش است،
وقتی پرندگان در حال کوچ در آسمان تابلوی شگفت انگیزی را میسازند،نقاش پاییز با ترسیم نقش نگاری به زمین، کار و تلاش خود را آغاز میکند. به درختان پیراهنی رنگارنگ هدیه میدهد و به هر درختی رنگ و لعابی میبخشد و با رنگهای مختلف تزئین میکند، نارنجی، قهوه ای، قرمز و... آسمان هم تیره و غم ناک است و ابر ها از غصه زیاد در این فصل هر لحظه شروع به گریه و باریدن میکنند.
پاییز، آرایشگریست که قیچی به دست گرفته و مو های درختان را کوتاه و کوتاه تر میکند، موهای خشک شده و به روی زمین میریزند و صدای خش خش آنها زیر پای دانش آموزان آرامش را به آنها که به مهد دانش میروند هدیه میدهد. دستهای بخشنده پاییز میوه های متنوعی به ما می بخشد که گاه چون یاقوتهای سرخ چشم را خیره میکنند
پاییز، این فصل دلدادگی ها و زیباییهای چشم نواز، پادشاه فصلهاست.
متن کوتاه در مورد زندگی روستایی
زیبایی های زندگی روستایی
در زندگی روستایی آرامش نقش اصلی را بازی می کند.یکی از مهمترین ویژگی ها و برتری های زندگی روستایی نسبت به زندگی شهری هم,همین آرامش است که تنها در روستاها میتوان به آن رسید.زندگی در روستا آدمی را از هر جنجال و قیل و قال و دود و دم رهایی می بخشد.شاید بسیاری از شهرنشینان در همه ی زندگی خود آرامش یک شب یک مرد روستایی را نداشته باشند.پس از خیزش خورشید به پشت کوه ها و آمدن شب تیره در روستا,.شنیدن آوای سگان در آغاز شب و آوای خروسان در سپیده دم,آنچنان آرامشی به روستا نشینان می دهد که همواره آنان را همراه است.
روستا
نشینان همواره یار و یاور یکدیگرند و اگر دردی برای یکی از همسایگان پیش
آید , دیگران او را درمانند. اما در زندگی شهری امروزی بسیاری از همسایگان
حتا نام یکدیگر را نمی دانند چه برسد بخواهند یاور هم باشند ! در روستا زن و
مرد همچون خواهر و برادر هم اند و هیچ کس نگاهی آلوده به دیگران نمی کند .
چرا که روستا نشینی به آنان جوانمردی می آموزد . بسیار کم پیش می آید که
دختران روستایی دست به کاری بزنند که هم دامان خویش را بیالایند و هم آبروی
خانواده ی خود را بریزند .وارونه ی آنچه در شهرها می گذرد , در روستا زن و
مرد در بیشتر کارها با یکدیگر همکاری می کنند و نمیگذارند بار زندگی بر
دوش دیگری سنگینی کند .
چه زیبا گفت جنتی گزی :
یکی بازی به بازی گفت در دشت
که تا کی کوه و صحرا می توان گشت؟!
بیا تـــــــــا سوی شهرآریم پرواز
کـه بـا شهزادگان بـاشیم دم ساز
گـــــــهی باشیم انیس بزم شاهان
گـهی هم صحبت زرین کلاهان
به شب ها شمع کافوری گدازیــم
به روزان با شهان نخجیر بازیم
جوابش داد شهباز نکــــــورای
کـه ای نادان دون همت ســراپای
اگر صدسال باشی در بیابــــــــان
جفای برف بینــــی جور باران
کشی هرلحظه صداندوه وخواری
زچنگال عقابان شکـــــــاری
بسی بهتر که برتخت زرانــدود
دمی محـکوم حکم دیــگری بود!
قناعت جنتی با تلخ وبا شــــور
بـــــود نوش عسل با نیش زنبور
در زندگی روستایی خورش ها (غذاها) مزه ی دیگری می دهند و آدمی را به بیشتر خوردن وا می دارند . خوردن یک فنجان چای در روستا با شهر زمین تا آسمان فرق می کند ! گویند یکی از جذاب ترین صحنه ها که آدمی باید ببیند آمدن و رفتن خورشید است که تنها در روستا می توان نشست و با خیالی آسوده به آن نگاه کرد . اما در شهر ها صبح ها که از خواب بیدار می شویم چشممان به ساختمان های بلند بالایی می افتد که در روبرویمان ایستاده اند و حتی از تابیدن آفتاب به چهره ی خواب آلودمان هم جلوگیری می کنند . پسین ها هم که اصلا متوجه نمی شویم کی خورشید غروب کرده است !
بخسبند خوش روستایی و جفت
به ذوقی که سلطان در ایوان نخفت!
سعدی
روستا نشینان وارونه ی رفتار شهری ها هنوز هم آیین ها و سنت های پیشینیان را پاس می دارند .هنوز هم تا پدر بر سر سفره ننشیند کسی نمی نشیند . هنوز هم فرزندان در پیشگاه پدر پایشان را دراز نمی کنند . هنوز هم به گویش پدران خود سخن می گویند و مانند شهری ها از سخن گفتن به گویش پدران خود شرم نمی کنند ! روستانشینان هنوز هم از همان پوشش (لباس) های ایرانی بهره می برند و بدان می نازند. روستا نشینان ساده دل و راستگویند و برای بدست آوردن روزی خود دست به فریب دیگران و دروغ گفتن نمی زنند.شاید این سخن پیش آید که در روستا ابزارهای پیشرفته و امکانات کم است . در عوض از دلهره و هیاهو و دود و دم خبری نیست . به عنوان یک شهرنشین که زندگی روستایی را بیشتر دوست دارم به روستا نشینان میهنم پیشنهاد می کنم هرگز آرامشی که در روستاها در کنار آنان است را با دلهره و اعصاب خوردی و شتاب کاری و سر و صدای شهری عوض نکنند.
خوشا به حالت ای روستایی
چه شاد و خرم، چه باصفایی
در شهر ما نیست جز دود و ماشین
دلم گرفته از آن و از این
در شهر ما نیست جز داد و فریاد
خوشا به حالت که هستی آزاد
ای کاش من هم پرنده بودم
با شادمانی پر می گشودم
می رفتم از شهر به روستایی
آنجا که دارد آب وهوایی
از داده های تاریخی پیداست که کارکردن در روستا و انجام کارهای کشاورزی در روستا در ایران باستان از ارج فراوانی برخوردار بوده است . چرا که سینه ی زمین را می شکافند ، دانه می افشانند ، گله ها را به چرا می برند ، درخت می کارند . شیر گاوها و گوسپندها را می دوشند و آبها را در جویها انداخته به کشتزارها می برند و آنچه را که با رنج و کوشش خود به دست می آورند ارج می نهند و می ستایند . در یسناها آمده :انشا درباره پاییز در روستا کلاس هشتم
انشا درباره پاییز در روستا به سبک خاطره نویسی
ستاره | سرویس فرهنگ و هنر - برای نوشتن انشا درباره پاییز فصل هزار رنگ به سبک ادبی یا توصیفی باید نگاه دقیقی به اطراف خود داشته باشید. حال اگر بخواهید یک انشا در مورد پاییز در روستا بنویسید، باید تفاوت های آن با پاییز در شهر را در نظر بگیرید و این تفاوت ها را توصیف کنید. در این مطلب یک انشا درباره پاییز در روستا به سبک خاطره نویسی را میخوانید که میتواند به شما ایده ای برای نوشتن به سبک های دیگر بدهد و در توصیف توصیف عکسی که در درس اول نگارش هشتم آمده به شما کمک کند.
انشا درباره پاییز در روستا
مقدمه
مسلما همه شما با فکر کردن به موضوع انشای پاییز در روستا، این موضوع به فکرتان می رسد که فصل پاییز در روستا از هر لحاظ زیباتر است. من این را شخصا تجربه کرده ام و میخواهم خاطره ام از یک روز پاییزی در روستا را تعریف کنم.
بدنه
آن روز پاییزی با خانواده به روستایی رفتیم که خانواده همکار پدرم در آنجا زندگی می کردند. آن ها ما را دعوت کرده بودند تا یک روز را در کنار همدیگر بگذرانیم و از طبیعت زیبا و هوای پاک آنجا لذت ببریم.
صبح زود حرکت کردیم و وقتی رسیدیم، خورشید نیمی از تنش را از پشت ابرها در آورده بود و با گرمایی ملایم میتابید. اولین چیزی که حس کردم هوای تمیز و لطیفی بود که با هر نفس که میکشیدم ریه هایم را نوازش می کرد. کمی خنک بود و بوی برگ های خیس و کاهگل خانه های روستایی آدم را مست می کرد.
وقتی وارد خانهباغ میزبان شدیم، به استقبالمان آمدند. با دیدن چهره های بشاش و شنیدن لهجه اصیل و زیبایشان حس خوبی پیدا کردم اما چشمم به منظره زیبایی افتاد و حواسم پرت شد. درخت های انار به صف ایستاده بودند و سلام میکردند. چه درخت های زیبایی و چه انارهای خوشرنگی. مادرم دستش را روی شانه ام زد و گفت سلام کن مادر، حواست کجاست؟
یک خروس رنگارنگ روی چینه ایستاده بود و به ما زل زده بود. فکر کردم کاش صبح زود که موقع خواندنش بود به اینجا میرسیدیم و صدایش را میشنیدیم. برای رسیدن به نشیمن خانه، باید طول باغ را طی میکردیم. هر قدم که برمیداشتیم برگ های رنگارنگ زیر پایمان خش خش میکردند و آهنگ موزونی ایجاد میشد. ناگهان بادی آمد و برگ های باقیمانده روی درخت ها بر سرمان ریختند. سرم را بالا بردم و به برگ های لرزانی که در هوا معلق بودند نگاه کردم. آن صحنه انگار یک تابلوی نقاشی بود که من وارد آن شده بودم.
همه چیز شفاف بود. هیچ دود و دمی این روستا را آلوده نکرده بود و از گرد و غبار خاکستری بر در و دیوار خبری نبود. وقتی رسیدیم با چایی و نان شیرمال از ما پذیرایی شد و بعد نوبت انار دانه شده یاقوتی و انگورهای طلایی رسید.
توصیف همه اتفاقات آن روز خیلی طولانی می شود اما بهترین قسمت آن سفر، بعد از ظهر بود که به اتفاق خانواده همکار پدرم به باغ انگور رفتیم و چیدن انگورها و آواز خواندن روستاییان را دیدیم. تماشای گوسفندهایی که کمی دورتر از ما مشغول چرا بودند نیز زیبایی این منظره فراموش نشدنی را دوچندان کرده بود.
انشا درباره روستا در پاییز
در روستایی کوهستانی، در سراشیبی یک کوه، مردمانی سخت کوش خانه ای از خشت و گل بنا کرده اند.
سه اتاق و یک ایوان در وسط . پایین تر از اتاق ها، حیاط و جای دام هاست و پایین تر از آن ها، باغچه قرار گرفته است.
و در پایین ترین نقطه ی دره رود کوچکی جاری است. کنار این رود درخت های تبریزی مانند نگهبابان ایستاده، به صف شده اند و مانند محافظانی برای رود کوچک هستند.
هر اتاق یک پنجره به سمت رود دارد که ساکنانش قاب آن ها را، آبی رنگ کرده اند، و هر زمان که از پنجره ها به بیرون نگاه می کنی، حیاط، باغچه و در انتها رود و درخت ها را خواهی دید.
در پاییز و هنگام بارش باران، آب باران از بالای کوه راه خود را به پایین و کنار رود باز می کند، و رود آرام ما به رودی خروشان تبدیل می شود.
برگ های درخت های تبریزی کنار رود، به رنگ های گوناگون در می آید و منظره ی خانه، رود و درختان بسیار تماشایی می شود.
در زمستان برف می بارد و خانه ی زیبای روستایی را پوشیده از برف می کند، بعضی اوقات برف نشسته روی سقف کاهگلی ذوب شده و به داخل خانه چکه می کند.
ساکنان خانه، راه چاره را در پارو کردن برف می بینند و برف ها را از روی سقف به پایین می ریزند، و یا ظرفی را در محل چکه ی آب می گذارند تا کف خانه و لوازم شان خراب نشود.
در بهار، همه جا سرسبز و پر از گل است. خانه کاهگلی میان این همه سبزی و طراوت جان دوباره می گیرد. و باران های بهاری بوی کاهگل خانه، سبزه و گل را در هم می آمیزند و ساکنان آن جا را مست از عطر خویش می کند.
در تابستان این خانه زیبا باز هم خنک است و از گرمای آزار دهنده ی شهر ها در آن جا، خبری نیست.
خانه در تمام فصل ها در نهایت زیبایی است و به ساکنانش امنیت و آرامش را هدیه می کند.
در مورد روستا و دِه تعاریف متعدد و زیادی گفته شده، ده یا روستا که در کتابهای نشر قدیم به صورت دیه هم دیده میشود، در پارسی میانه، ده (Deh) در پارسی باستان (Dahya) به معنی سرزمین و در اوستا به شکل دخیو (Daxya) آمدهاست.[۱] در ایران، ده از قدیمیترین زمان یک واحد اجتماعی و تشکیلاتی و جایی بودهاست که در آن گروههایی از مردم روستایی برای همکاری در زمینههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی گرد هم تجمع یافتهاند. ده اساس زندگی اجتماعی ایران را تشکیل میدهد و اهمیت آن به اعتبار اینکه یک واحد تشکیلاتی در زندگی روستایی است، در سراسر قرون وسطی و از آن پس تا به امروز برقرار بودهاست.
تعریفهای دیگر
در عرف ده عبارت از محدودهای از فضای جغرافیایی است که واحد اجتماعی کوچکی مرکب از تعدادی خانواده که نسبت به هم دارای نوعی احساس دلبستگی، عواطف و علائق مشترک هستند، در آن تجمع مییابند و بیشتر فعالیتهایی که برای تأمین نیازمندیهای زندگی خود انجام میدهند، از طریق استفاده و بهرهگیری از زمین و در درون محیط مسکونیشان صورت میگیرد، این واحد اجتماعی که اکثریت افراد آن به کار کشاورزی اشتغال دارند در عرف محل ده نامیده میشود.
تعریف روستا در قانون تعاریف و ضوابط تقسیمات کشوری (ایران)
قانون تعاریف و ضوابط تقسیمات کشوری، مصوب تیر ۱۳۶۲، روستا را چنین تعریف میکند: «روستا» که از نظر وضعیت طبیعی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی همگون بوده و با قلمرو معیّن ثبتی یا عرفی مستقل شناخته شود. روستا از حداقل ۲۰ خانوار یا صد نفر ساکن متمرکز یا پراکنده تشکیل میشود. اکثریت ساکنان دائمی روستا بهطور مستقیم یا غیر مستقیم به فعالیت در زمینهٔ کشاورزی، دامداری، باغداری، صنایع روستایی یا صید اشتغال دارند. روستا در عرف به عنوان ده، آبادی، قلعه، دهکده یا قریه نیز نامیده میشودتعریف ده در قانون ایران
درقانون اصلاحات ارضی در ایران ده چنین تعریف میشدهاست: ده یا روستا عبارت از یک مرکز جمعیت و محل سکونت و کار تعدادی خانواده که در اراضی آن ده به کار کشاورزی اشتغال دارند و درآمد بیشتر آنان از طریق کشاورزی حاصل میشود. واژه «دهاتی» نزد شهرنشینان ایرانی ممکن است به عنوان دشنام به کار رود.[۵]
روستا مکانی جهت تأمین مایحتاج شهرنشینان بوده که چند سالی است به دلیل
تورم موجود و افزایش قیمت اقلام مورد نیاز روستاها و نبود کفاف درآمد جهت
گذران زندگی توسط روستانشینان باعث از رونق افتادن تولیدات روستایی و
مهاجرت گستردهٔ روستاییان به شهرها و سکونت در حاشیهٔ شهر شده و باعث روی
اوردن روستاییان به مشاغل کاذب در شهرها ازجمله دست فروشی شده که مورد هجوم
و اعتراض مغازه داران قرار گرفته است.
ارائه شده توسط : حسین ایزدی
در وب سایت : پرشین جم